برچسب‌ها:

تاريخ : سه شنبه 10 آذر 1394برچسب:, | 23:0 | نویسنده : مهدیزاده |

 


برچسب‌ها:

تاريخ : سه شنبه 10 آذر 1394برچسب:, | 22:55 | نویسنده : مهدیزاده |

 

 


کونوس چیست ؟
نوعی میوه بومی جنگلهای استان گیلان
نوع ترش آن به "تورش ِ کونوس" معروف است
به درخت آن " کونوس دار " گفته میشود
بصورت خام یا در تهیه ترشی از آن استفاده میشود
پرتاب هسته هایش (تُف وارانه) یکی از جذابترین بخش های مصرفش میباشد
مصرف آن بعد از رویت ؛ در بین گیلکها اجتناب ناپذیر است
مصرف آن ، بمقدار زیاد ، بر روی ویسکوزیته تغییرات ایجاد کرده ؛ دفع را مشکل میسازد.
رابطه مستقیمی بین مقدار مصرف آن با طول مدت حضور در مستراح وجود دارد
"کنت کورس" مورخ رومی نوشته است که : وقتی اسکندر ؛ گرگان و شهرهای دیگر سواحل دریای کاسپی را فتح کرد ، هوس فتح گیلان به سرش افتاد و به گیلان حمله کرد ، و در دوران اقامتش در جنگلهای گیلان مقدار زیادی کونوس مصرف کرده ، به انسداد روده دچار شده ؛ از جنگ منصرف گشته و گیلان را به مقصد گرگان ترک کرده است !
در ادبیات کهن گیلان زمین به کرات از این میوه نام برده شده است
۱ - شعر زیبای "ئی روز بوشوم کونوس کَله" نمونه ایست که از ذهن هیچ گیلکی پاک نخواهد شد.
۲-ضرب المثل : هم از عراقِ خُرما دَکَفتیم ؛ هم از گیلانِ ترش کونوس
 

برچسب‌ها:

تاريخ : سه شنبه 10 آذر 1394برچسب:, | 22:44 | نویسنده : مهدیزاده |

 


برچسب‌ها:

تاريخ : سه شنبه 10 آذر 1394برچسب:, | 22:42 | نویسنده : مهدیزاده |

 ﺭﺷﺖ ﺧﯿﺎﺑﺎﻥ ﭼﻪ ﺻﻔﺎﯾﯽ ﺩﺍﺷﺘﯽ

ﺭﺷﺘﯽ ﺟﻤﺎﻋﺖ ﭼﯽ ﻭﻓﺎﯾﯽ ﺩﺍﺷﺘﯽ
ﻫﻤﺴﺎﯾﻪ ﺍﺯ ﻫﻤﺴﺎﯾﻪ ﺑﺎﺧﺒﺮ ﺑﻮ
ﺍﯾﺴﭙﻨﺪﺩﺍﻧﻪ ﺩﻭﺷﻤﻦ ﭼﺸﻢ ﻧﻈﺮ ﺑﻮ
ﺍﯾﻔﺎﺩﻩ ﻧﺎﺷﺘﯽ ﺯﯾﻨﺪﮔﯽ ﺳﺎﺩﻩ ﺑﻮ
ﻫﺮ ﭼﯽ ﮐﯽ ﺧﻮﺍﺳﺘﯽ ﺗﺮﻩ ﺁﻣﺎﺩﻩ ﺑﻮ
ﮐﻮﺟﺪﺍﻧﻪ ﺑﻮ ﺧﺎﻧﻪ ﻭﻟﯽ ﭼﯽ ﮔﺮﻡ ﺑﻮ
ﺗﺨﺖ ﻧﻮﺑﻮ ﺍﻣﺎ ﺯﯾﻤﯿﻦ ﭼﯽ ﻧﺮﻡ ﺑﻮ
ﺑﯽ ﻏﻢ ﻭ ﻏﺼﻪ ﻫﻤﻪ ﭼﯽ ﻋﺎﻟﯽ ﺑﻮ
ﺭﺍﺳﺘﯽ ﺭﺍﺳﯽ ﺩﻭﺭﻩ ﺧﻮﺷﺤﺎﻟﯽ ﺑﻮ
ﺍﻭ ﺩﻭﺭﻩ ﺯﯾﻨﺪﮔﯽ ﭼﯽ ﺑﺎ ﺻﻔﺎ ﺑﻮ
ﺳﺮﺥ ﺩﻭﺍ ﺯﺧﻤﺎﻥ ﺭﻩ ﺩﻭﺍ ﺑﻮ
ﺳﯿﻔﯿﺪ ﭼﻮﻃﻮ ﺑﺮﻑ ﺯﻣﺴﺘﺎﻧﯽ ﺑﻮ
ﺩﯾﻞ ﺍﻣﻪ ﺷﯿﻦ ﻫﻮﻥ ﻣﺎﻧﺴﺘﺎﻧﯽ ﺑﻮ
ﺩﺍﻧﯽ ﭼﯽ ﺭﻩ ﭼﻮﻧﮑﻪ ﻣﺤﺒﺘﯽ ﺑﻮ
ﺍﺯ ﺍﻭ ﻣﺤﺒﺖ ﺧﻮﺭﻩ ﺭﺣﻤﺘﯽ ﺑﻮ
ﺧﻮﺭﻭﺱ ﻗﻨﺪﯼ،ﻟﻮﺍﺷﮏ،ﺁﻟﻮﭺﻩ
ﺑﺎﺩﮐﻨﮑﯽ ﺁﺩﺍﻣﺲ ،ﮐﺎﮎ ﻭ ﮐﻠﻮﭼﻪ
ﮔﺎﻭ ﭼﻮﻃﻮ ﺧﻮ ﻣﺎﻧﺪﻩ ﯾﻪ ﻭﺍﻟﯿﺴﻪ؟
ﻭﺍﻟﯿﺸﺘﯿﻤﯽ ﻫﻮﺗﻮ ﻭﺍﻟﯿﺲ ﻭﺍﻟﯿﺴﻪ
ﺑﺮﻑ ﺭﻭﺯﺍﻥ ﭼﯽ ﺫﻭﻕ ﻭ ﺣﺎﻟﯽ ﺩﺍﺷﺘﯿﻢ
ﺑﺎﻓﺘﯽ ﻣﺎﻣﺎﻥ ﮐﻼﻩ ﻭ ﺷﺎﻟﯽ ﺩﺍﺷﺘﯿﻢ
ﺭﺍﺳﺘﯽ ﭼﯽ ﺭﻭﺯ ﻭ ﺭﻭﺯﮔﺎﺭﯼ ﺩﺍﺷﻨﯿﻢ
ﻣﻌﺮﻓﺖ ﺍﻣﺮﻩ ﻗﺮﺍﺭﯼ ﺩﺍﺷﺘﯿﻢ
ﻗﺪﯾﻤﯽ ﺭﻭﺯﺍﻥ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﻗﺸﻨﮕﻪ
ﻣﯽ ﺩﯾﻞ ﺍﻭ ﺭﻭﺯﺍﻥ ﺭﻩ ﺧﯿﻠﯽ ﺗﻨﮕﻪ
ﺗﻘﺪﯾﻢ ﺑﻪ ﻫﻤﻪ ﻗﺪﯾﻤﯽ ﺭﺷﺘﯽ ﻫﺎ
ﻣﯽ ﺩﯾﻞ ﺍﻭ ﺭﻭﺯﺍﻥ ﺭﻩ ﺧﯿﻠﯽ ﺗﻨﮕﻪ

برچسب‌ها:

تاريخ : سه شنبه 10 آذر 1394برچسب:, | 22:41 | نویسنده : مهدیزاده |

 میرزا یونس، فرزند میرزا بزرگ، که بعدها مشهور به میرزاکوچک خان جنگلی شد، اهل رشت، در سال 1298 هجری قمری در محلة استاد سرای رشت و در خانواده ای متوسط الحال چشم به جهان گشود و تحصیلات مقدماتی را در رشت، مدرسه علمیه حاج حسن (صالح آباد) گذراند.

 

بعد از چندی در جرگه طلاب مدرسه جامع وارد شد که از لحاظ تعلیمات  دینی در سطحی بالاتر قرار داشت. میرزاکوچک خان در خلال تحصیل مقدمات فقه و اصول در مخالفت با نارواییها بی پروا بود به همین سبب احترام سایر طلاب را به خود جلب کرد. در قیام آزادیخواهان رشت علیه پیمان شکنی محمد علی شاه  (1326 ه.ق) در صف مشروطه طلبان جای گرفت و با آنان در تحصن شهبندری عثمانی (کنسولگری عثمانی) شرکت جست و هر سحرگاه با صدای تکبیر خود متحصّنان را به ادای نماز فرا می‌خواند (تکبیر او و نماز متحصنان پاسخی بود به تبلیغات دولتیان که آزادیخواهان را بابی معرفی می‌کردند) در واقعه تعرض مسلحانه مشروطه‌خواهان رشت علیه قوای مستبدان (16 محرم 1327 هـ ق) جزء همکاران مؤثر بود و انجمنی به نام وفا را تشکیل داده بود و اداره می‌کرد. هنگام بسیج قوای ملی رشت برای تصرف پایتخت، میرزا عنوان فرماندهی یک دسته از جنگاوران را در دوشنبه بازار سنگر بر عهده گرفت، در آنجا سخت بیمار و بستری شد و دسته جنگاورانش تحت ابوابجمعی یپرم خان ارمنی درآمد که به سوی قزوین حرکت کردند. کوچک‌خان پس از مداوا به مجاهدان پیوست و در فتح تهران شرکت جست در شورش‌ شاهسونان همراه یپرم خان و سردار سعد به کمک مجاهدان آذربایجان رفت، هنگامی که شاه مخلوع (محمدعلی) عمال خود را به قصد تصرف ترکمن صحرا به آن منطقه (به دستیاری بیگانه) گسیل داشت، کوچک خان داوطلبانه به قوای دولت مشروطه ایران پیوست و به جبهه رفت. در جریان جنگ بر اثر تیری که زیر شانه‌اش نشسته بود از پای افتاد و اسیر شد که به روسیه منتقلش کردند. اما او پس از معالجه خود را به رشت رسانید. 

 

در جریان تعرض قوای روس به آذربایجان و گیلان «به بهانه مخالفت شوستر مستشار مالی آمریکایی» و قتل و اسارت و حبس استقلال طلبان و مدافعان ایرانی (30ـ 1329هـ . ق) و هم زمان با اعدام عبدالعزیز شریعتمداری تالش، یوسف خان جوبنه‌ای، صالح‌خان مژدهی، کاظم علی روستا در رشدت و مقارن انجمن ایالتی گیلان و حبس و تبعید اعضاء انجمن و جمعی دیگر به قفقاز کوچک‌خان به فرمان اجنبی از اقامت در زادگاه خود محروم و به تهران رفت و مقیم شد  مجدداً به تکمیل تحصیل پرداخت. 

 

سه سال بعد، جنگ بین‌الملل اول در گرفت و به سال (1333 ه ق) روس‏ها از شمال و انگلیسی ها از جنوب، با قوای انبوه به ایران تاختند و بیطرفی اعلام شده کشور را نقض کردند. 

 

کوچک خان با گروه استقلال طلبان و مدافعان که در هر طبقه از بالا و پائین یافت می‌شدند هم داستان شده بدواً با سالار فاتح معروف به دیوسالار به کجور رفت که در آن ناحیه پایگاهی دفاعی به وجود آورند. چون جریان را مساعد نیافت از دیو سالار جدا شد و به رشت رفت و از رشت پس از ملاقات پنهانی با بعضی یاران موافق به (خراط محله) تولم حرکت کرده و در جنگل آن ناحیه نهضت جنگل را پایه گذاری کرد. از آن تاریخ تا سال 1338 ه ق (1298 ش) مدام با قوای روسیه تزاری و پس از آن با قوای انکلیسی که بعد از انقلاب روسیه در پناه لشکریان ژنرال پیچیرا خوف روسی خود را به گیلان و از گیلان به باکو رسانده بودند در حالت جنگ دفاعی و تعرضی بود. در عین حال به احداث راههای ارتباطی و تشکیل دبستانها در نقاط مختلف فومنات و تأسیس مدرسه نظام در گوراب زرمخ و ایجاد کارگاههای پارچه‌بافی برای تأمین نیازمندیهای سرابازان و اموری از این قبیل اشتغال داشت.

 

به سال 1338 که قوای بولشویک به کمک کشتی های جنگی بندر انزلی را زیر آتش گرفت و قوای انگلیسی مقیم انزلی و رشت مهمات خود را به جا گذاشته و بدون کمترین مقاومت عقب نشینی کرده و شهر را به مهمانان ناخوانده سپردند میرزا کوچک خان با تازه واردان که مدعی یاری ملل استعمار زده بودند از در سازش درآمد. پیش از آن که بولشویکان بر اوضاع و احوال مستولی شوند زمام کار را در گیلان به دست گرفت و مرکز کار خود را به رشت منتقل کرد. 

 

سازش و همکاری مزبور بر اثر برخورد عقاید سیاسی و نظرات فلسفی و پاره‌ای وسوسه‌های چندان نپایید. جناح افراطی با اقدام به کودتایی به نام (کودتای سرخ) حکومت را به دست گرفت و کوچک خان و طرفداران عقیده وی به جنگل فومن واپس کشیدند و متعاقب آن برخوردهای مسلحانه‌ای بین وی و جناح سرخ پیش آمد که گاهگاه با پادرمیانی مصلحان از حدت ظاهری آن کاسته می‌شد. 

 

به سال 1340 هـ ق 1299 شمسی بعد از ایجاد روابط دوستانه بین دولت های ایران و شوروی و شناسایی حکومت شوروی از جانب دولت وقت ایران عوامل انقلاب سرخ و همدستان ایرانی آن مانند احسان الله خان و دیگران مناطق اشغالی خود را تخلیه و در حمایت شورویان به قفقاز عقب کشیدند و زمینه مذاکره بین دولت و کوچک خان فراهم شد که در خلال آن بر اثر بروز حوادثی که از اختیار هر دو طرف خارج بود سوء تفاهم و در نتیجه آن برخوردهایی صورت گرفت. میرزا کوچک خان که در این اوقات آمیرزا و جنگلی و سردار جنگل خوانده می‌شد در خانقاه شب هنگام دچار بوران زدگی برف و کولاک شد که پیکرش را در زیر انبوهی برف یافتند. با شهادت وی به روز دوشنبه یازدهم آذر 1300 هجری خورشیدی (سوم ربیع الثانی 1340 ق) نهضت جنگل به نقطه پایان خود رسید. 

 

جسد کوچک خان در گیلوان با مراقبت احترام آمیز آقا سید نصرالله گیلوانی به خاک سپرده شد. در گیلوان جسد کوچک خان به دست افراد سالار شجاع برادر سردار مقتدر طالشی افتاد. 

 

یکی از آنان سر وی را جدا کرد که به نشانه پایان روزگار او به تهران منتقل و به سردار سپه ارائه گردید. در نهایت سرش در گورستان حسن‌آباد تهران در نقطه نامعلومی دفن شد که بعداً از جانب یاران جنگلی محل دفن شناسایی شد چند سال پس از این واقعه که گورستان حسن‌آباد شبانه‌ زیر و رو می‌شد تا مؤسسات آتش‌نشانی را در آنجا مستقر شود، سر کوچک خان به وسیله آزادیخواهان که در لباس کارگران شب درآمده بودند ربوده شد و به وسیله میرزاخان سیگاری به رشت انتقال یافت و در اختیار کربلایی کاس آقا (حسام) معروف به خیاط که از وفاداران به آزادی بود، قرار گرفت که در جلسه‌ای شبانه مورد شناسایی و تأیید یاران جنگلی حاضر قرار گرفت سپس در ایوان مرقد سلیمان داراب به امانت سپرده شد. به سال 1321 خورشیدی جسد کوچک خان بنا به وصیتی که کرده بود پس از تحصیل فتوا از مجتهدان زمان از گیلوان به رشت انتقال یافت و بر زیر تپه‌ای مقابل بقعه سلیمان داراب به خاک سپرده شد بعداً بر آن بارگاهی ساخته شد.

 


برچسب‌ها:

تاريخ : سه شنبه 10 آذر 1394برچسب:, | 22:26 | نویسنده : مهدیزاده |

 

ﻗﺎﻟﯽﺑﺎﻓﯽ ﺩﺭﺗﺎﻟﺶ ﺻﻨﻌﺘﯽ ﻧﻮﭘﺎﺳﺖ ﻭ ﭼﻨﺎﻥ ﭼﻪ ﺩﺭ ﮔﺬﺷﺘﻪ ﮐﺴﺎﻧﯽ ﺑﻪ ﺍﯾﻦ ﻫﻨﺮ ﻋﻼﻗﻪﻣﻨﺪ ﺑﻮﺩﻩ ﻭ ﺑﻪ ﮐﺎﺭ ﻗﺎﻟﯽ ﺑﺎﻓﯽ ﺍﺷﺘﻐﺎﻝ ﻭﺭﺯﯾﺪﻩﺍﻧﺪ ﺩﺭ ﺩﻭﺭﺍﻥ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺍﻧﻘﻼﺏ؛ ﺟﻬﺎﺩﺳﺎﺯﻧﺪﮔﯽ ﺩﺭ ﺟﻬﺖ ﺗﺮﻭﯾﺞ ﺻﻨﻌﺖ ﻗﺎﻟﯽ ﺑﺎﻓﯽ ﺩﺭ ﻧﻘﺎﻁ ﻣﺨﺘﻠﻒ ﮔﯿﻼﻥ ﺍﻗﺪﺍﻣﺎﺗﯽ ﺭﺍ ﺁﻏﺎﺯ ﮐﺮﺩ . ﺑﺎ ﺗﻮﺟﻪ ﺑﻪ ﻧﻮﭘﺎ ﺑﻮﺩﻥ ﺍﯾﻦ ﻫﻨﺮ ﺩﺭ ﺍﺳﺘﺎﻥ ﮔﯿﻼﻥ ﻃﺮﺡﻫﺎﯼ ﺑﺎﻓﺘﻪ ﺷﺪﻩ ﺩﺭ ﻗﺎﻟﯽﻫﺎ ﺑﺮﮔﺮﻓﺘﻪ ﺍﺯ ﻃﺮﺍﺣﯽﻫﺎﯼ ﺍﺳﺘﺎﻥﻫﺎﯼ ﺩﯾﮕﺮ ﺍﺳﺖ.

ﺩﺍﺭﻫﺎﯼ ﻗﺎﻟﯽﺑﺎﻓﯽ ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﺍﺳﺘﺎﻥ ﻣﻌﻤﻮﻻ ﺑﻪ ﺻﻮﺭﺕ ﻋﻤﻮﺩﯼ ﺍﺳﺖ . ﭼﻠﻪﮐﺸﯽ ‏( ﭘﯿﭽﯿﺪﻥ ﺗﺎﺭ ﺑﻪ ﺩﻭﺭ ﺩﺍﺭ ‏) ﺍﻧﺠﺎﻡ ﻣﯽﺷﻮﺩ . ﺗﺎﺭﻫﺎﯼ ﺯﯾﺮ ﻭ ﺭﻭ ﺗﻮﺳﻂ ﭼﻮﺏ ﮐﻮﺟﯽ ﻣﺸﺨﺺ ﻣﯽﺷﻮﺩ ﻭ ﺑﺎﻓﺖ ﻗﺎﻟﯽ ﺑﺎ ﮔﻠﯿﻢ ﺑﺎﻓﺖ ﺍﺑﺘﺪﺍﯼ ﮐﺎﺭ ﻭ ﮔﺮﻩﻫﺎﯼ ﺗﺮﮐﯽ ﯾﺎ ﻓﺎﺭﺳﯽ ﺁﻏﺎﺯ ﻣﯽﺷﻮﺩ، ﭘﺲ ﺍﺯ ﻫﺮ ﺭﺝ ﺑﺎﻓﺖ ﺩﻭ ﭘﻮﺩ ﺍﺯ ﺭﻭﯼ ﮔﺮﻩﻫﺎ ﻋﺒﻮﺭ ﻣﯽﮐﻨﺪ ﻭ ﺩﻓﺘﯿﻦ ﺯﺩﻩ ﻣﯽﺷﻮﺩ . ﺷﯿﺮﺍﺯﻩﭘﯿﭽﯽ ﻧﯿﺰ ﺑﻪ ﺻﻮﺭﺕ ﻣﺘﺼﻞ ﺑﺎ ﻫﺮ ﺭﺝ ﺑﺎﻓﺖ ﻭ ﭘﻮﺩﮔﺬﺍﺭﯼ ﺑﺎﻻ ﻣﯽﺭﻭﺩ . ﻋﻤﺪﻩﯼ ﻧﻘﻮﺵ ﮔﻠﯿﻢﺑﺎﻓﯽ ﺩﺭ ﺍﺳﺘﺎﻥ ﮔﯿﻼﻥ؛ ﻟﭽﮏ ﺗﺮﻧﺞ، ﻧﻘﻮﺵ ﺩﺍﻧﻪ ﺑﯿﮕﯽ، ﮔﻞ ﻭ ﺑﻮﺗﻪ، ﻧﻘﺶ ﺧﺮﭼﻨﮓ، ﻧﻘﺶ ﺣﻮﺽ ﻭ ﻧﻘﺶ ﺳﻪ ﺣﻮﺽ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺑﯿﺶﺗﺮ ﺑﺮﮔﺮﻓﺘﻪ ﺍﺯﻣﻨﺎﻃﻖ ﺩﯾﮕﺮ ﺍﺳﺖ . ﺑﻌﻀﯽ ﺍﺯ ﻧﻘﻮﺵ ﺑﺎﻓﺘﻪ ﺷﺪﻩ ﺩﺭ ﮔﻠﯿﻢﻫﺎ ﻧﯿﺰ ﺫﻫﻨﯽﺑﺎﻑ ﺍﺳﺖ .

ﺟﺎﺟﯿﻢﺑﺎﻓﯽ ﻧﯿﺰ ﺑﻪ ﺻﻮﺭﺕ ﺑﺴﯿﺎﺭ ﻣﺤﺪﻭﺩ ﺩﺭ ﺑﻌﻀﯽ ﺍﺯ ﺭﻭﺳﺘﺎﻫﺎﯼ ﺗﺎﻟﺶ ﻧﺸﯿﻦ ﺑﺎﻓﺘﻪ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ ﮐﻪ ﺑﯿﺶﺗﺮ ﺟﻨﺒﻪﯼ ﺧﻮﺩ ﻣﺼﺮﻓﯽ ﺩﺍﺭﺩ . ﺑﺎﻓﺖ ﻗﺎﻟﯽ، ﮔﻠﯿﻢ ﻭ ﺟﺎﺟﯿﻢ ﺑﻪ ﻃﻮﺭ ﺧﺎﺹ ﺗﻮﺳﻂ ﺯﻧﺎﻥ ﺻﻮﺭﺕ ﻣﯽ ﮔﯿﺮﺩ ﻭ ﻫﺮ ﭼﻪ ﺍﺯ ﺁﺳﺘﺎﺭﺍ ﺑﻪ ﺳﻤﺖ ﺍﺭﺩﺑﯿﻞ ﻣﯽﺭﻭﯾﻢ ﺑﺮ ﺗﻌﺪﺍﺩ ﺑﺎﻓﻨﺪﮔﺎﻥ ﺍﺿﺎﻓﻪ ﻣﯽﺷﻮﺩ . ‏(ﺑﺮﺭﺳﯽ ﻧﻘﻮﺵ ﺑﺎﻓﺘﻪﻫﺎﯼ ﺍﺳﺘﺎﻥ ﮔﯿﻼﻥ، ﻣﯿﻨﻮ ﺟﻌﻔﺮﯼ ﮐﯿﺎﺳﺮﺍﯾﯽ، ۱۳۷۲، ﺍﺳﺘﺎﺩﺍﻥ : ﺣﺴﯿﻦ ﯾﺎﺭﯼ، ﺯﻫﺮﺍ ﺗﺠﺮﯾﺪﯼ ‏) ﺩﺭ ﮔﺬﺷﺘﻪ ﺍﺳﺘﻔﺎﺩﻩ ﺍﺯ ﺟﺎﺟﯿﻢ ﻭ ﺟﺎﺟﯿﻢ ﺑﺎﻓﯽ ﺑﻪ ﻭﻓﻮﺭ ﺩﺭ ﺗﺎﻟﺶ ﺭﺍﯾﺞ ﺑﻮﺩﻩ ﺍﺳﺖ .

ﺍﮐﺜﺮ ﻣﺴﺎﮐﻦ ﻣﺘﺤﺮﮎ ﮐﻮﭼﻨﺪﮔﺎﻥ ﺑﺎ ﺟﺎﺟﯿﻢ ﻓﺮﺵ ﻣﯽ ﺷﺪ. ﮔﻠﯿﻢ ﻭ ﺟﺎﺟﯿﻢ ﺩﺭ ﺍﺻﻞ ﯾﮏ ﮐﺎﻻﯼ ﺭﻭﺳﺘﺎﺋﯽ ﺑﻮﺩﻩ ﻭ ﺑﻪ ﻭﺳﯿﻠﻪ ﺯﻧﺎﻥ ﭼﻮﭘﺎﻥ ﻭ ﺭﻭﺳﺘﺎﺋﯿﺎﻥ ﺑﺎﻓﺘﻪ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ . ﺑﺪﻭﻥ ﺗﺮﺩﯾﺪ ﺍﻧﮕﯿﺰﻩ ﺑﺎﻓﺖ ﮔﻠﯿﻢ ﻭ ﺟﺎﺟﯿﻢ ﻧﯿﺎﺯ ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩ ﻫﺎﯼ ﺭﻭﺳﺘﺎﺋﯽ ﻭ ﺷﺒﺎﻧﯽ ﺑﻪ ﺍﯾﻦ ﮐﺎﻻ ﺑﻮﺩﻩ ﻭ ﺩﺭ ﺩﺳﺘﺮﺱ ﺑﻮﺩﻥ ﻣﻮﺍﺩ ﻭ ﻣﺼﺎﻟﺢ ﻻﺯﻡ ﭘﯿﺪﺍﯾﺶ ﺍﯾﻦ ﺻﻨﻌﺖ ﻭ ﮔﺴﺘﺮﺵ ﺁﻥ ﺭﺍ ﻣﻮﺟﺐ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ.

ﺑﺎ ﺍﻧﺪﮐﯽ ﺩﻗﺖ ﺭﻭﺷﻦ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ ﮐﻪ ﻣﺎﻫﯿﺖ ﺍﺳﺎﺳﯽ ﺑﺎﻓﻨﺪﮔﯽ ﺭﻭﺳﺘﺎﺋﯽ ﻭ ﺧﺼﻠﺖ ﺳﻨﺘﯽ ﻭ ﻣﺼﺮﻓﯽ ﺁﻥ ﺍﺯ ﺩﻭﺭﺍﻥ ﮐﻬﻦ ﺗﺎ ﺍﻣﺮﻭﺯ ﺗﻐﯿﯿﺮ ﭼﺸﻤﮕﯿﺮﯼ ﻧﮑﺮﺩﻩ ﺍﺳﺖ . ﺩﺭ ﮔﺬﺷﺘﻪ ﺭﻭﺳﺘﺎﺋﯿﺎﻥ ﺩﺳﺘﺒﺎﻓﺘﻬﺎﯾﯽ ﭼﻮﻥ ﮔﻠﯿﻢ، ﺟﺎﺟﯿﻢ، ﺧﻮﺭﺟﯿﻦ ﻭ ﻧﻈﺎﺋﺮ ﺁﻧﻬﺎ ﺭﺍ ﺑﺮﺍﯼ ﻋﺮﺿﻪ ﺑﻪ ﺑﺎﺯﺍﺭ ﺗﻬﯿﻪ ﻣﯽ ﮐﺮﺩﻧﺪ ﻭ ﺑﺮﺍﯼ ﻣﺼﺎﺭﻑ ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩ ﻣﻮﺭﺩ ﺍﺳﺘﻔﺎﺩﻩ ﻗﺮﺍﺭﻣﯽ ﺩﺍﺩﻧﺪ . ﺍﯾﻦ ﮐﺎﻻﻫﺎ ﮔﻬﮕﺎﻩ ﺑﻪ ﻋﻨﻮﺍﻥ ﻓﺮﺁﻭﺭﺩﻩ ﻫﺎﯼ ﺍﺿﺎﻓﯽ ﺩﺭ ﺩﺍﺩﻭ ﺳﺘﺪﻫﺎﯼ ﭘﺎﯾﺎﭘﺎﯼ ﻣﯿﺎﻥ ﺍﻓﺮﺍﺩ ﻣﺤﻠﯽ ﺭﺩ ﻭﺑﺪﻝ ﻣﯽ ﺷﺪ . ﺍﻣﺎ ﺍﻣﺮﻭﺯ، ﺑﺎﻓﻨﺪﮔﺎﻥ ﺭﻭﺳﺘﺎﯾﯽ ﻋﻼﻭﻩ ﺑﺮ ﺗﺄﻣﯿﻦ ﻧﯿﺎﺯﻫﺎﯼ ﺧﻮﺩ ﺩﺳﺘﺒﺎﻓﺘﻬﺎﯼ ﺯﯾﺒﺎﺋﯽ ﺟﻬﺖ ﻋﺮﺿﻪ ﺑﻪ ﺑﺎﺯﺍﺭ ﺗﻬﯿﻪ ﻣﯽ ﮐﻨﻨﺪ .


برچسب‌ها:

تاريخ : سه شنبه 10 آذر 1394برچسب:, | 22:21 | نویسنده : مهدیزاده |

.: Weblog Themes By SlideTheme :.


  • اریک صدا